تا خدا هست به غم وعده ی این خانه مده . . . !
روزی به سراغ من آمد و چند شاخه گل سرخ به من داد...
آنقدر خوشحال بود که خودش را در آغوشم انداخت و گفت:
بگو دوستت دارم؟
او را محکم در آغوش گرفتم ولی نگفتم دوستت دارم...
روزی دیگر به سراغم آمد و شاخه گلی به من داد و گفت:
فقط امروز بگو دوستت دارم؟
دستهایش را در دست گرفتم ولی نگفتم دوستت دارم...
چند روزی گذشت و او در بستر بیماری افتاد.
با چند شاخه گل زرد به سراغش رفتم و گفت:
فقط امروز بگو دوستت دارم...
نظرات شما عزیزان:
برچسبها:
نوشته شده در3 / 2 / 1389برچسب:, ساعت
13:14توسطسارا| راز
آخرين مطالب
Design By : Rihanna |