تا خدا هست به غم وعده ی این خانه مده . . . !
من پشيمان از آن عشق که پستم می کرد
بر زبان های شما دست به دستم می کرد
مثل احساس کسی سنگ شدم ای مرد م
تازه با فاصله هم رنگ شدم ای مردم
يک نفر ميوه ی احساس مرا چيد و گذشت
گريه ی نيمه شب روح مرا ديد و گذشت
يک نفر گريه ی عاشق شدنم را خنديد
لحظه ی ناب شقايق شدنم را خنديد
من از آن عشق که می مرد حکايت کردم
به خدايی که تو را می برد شکايت کردم
نظرات شما عزیزان:
برچسبها:
نوشته شده در3 / 2 / 1389برچسب:, ساعت
13:23توسطسارا| راز
آخرين مطالب
Design By : Rihanna |